علی ماعلی ما، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

دلنوشته های من برای زیباترینم

17 هفته

1392/7/2 16:13
نویسنده : مامانی
367 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

امروز اومدم بعد از مدتها بازم برات بنویسم

دلیل غیبتم یه سری مسائل برای امنیت شما بود

قرار بود بریم پیش یه سونوگراف ماهر برا تشخیص وضعیت جا و مکانت

بالاخره اون روز رسید

با بابایی رفتیم پژهشکده رویان

اونجا خیلی معطل شدیم

منم استرس دوباره همه وجودمو گرفته بود

بالاخره نوبتم شد

بلهههههههههههههههه

همونطور که دکتر حدس میزد بود

ولی در کل رضایت بخش بود جواب سونو

منم خوشحال و شاددددددددددددد

برگشتیم خونه

قرار شد غروب بدون نوبت بریم پیش دکتر مهربون

تا آخر وقت هم شده بمونیم تا تکلیفمون مشخص بشه

دنیا رو سرم خراب شددددددددددددددددد

خیلی ترسیدم

برای آخر هفته بهم نوبت عمل سرکلاژ داد

واییییییی

دلشوره تموم وجودمو پر کرده بود

تا خونه گریه کردم

بابایی منو آروم میکرد

ولی من نگران بودم

نگران وضعیت تو

سن بالای بارداری موقع عمل

درگیر شدن پدرت

نگرانی مامان بزرگات و اطرافیان

........................

بعدش  مامان بهم زنگ زد...منم موضوع رو بهش گفتم

اونم گفت ما خودمونو میرسونیم

استرسم بیشتر شد...ولی این عمل باید انجام میشد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)