علی ماعلی ما، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

دلنوشته های من برای زیباترینم

یه دنیا دلم شکسته

سلام عزیز مامان بازم دلم گرفت و چشمام گریون شد بی بی چکم دیگه + نشد..حتی اون هاله محو هم دیگه نیوفتاد بازم دلمو شکستی...اینقد امروز گریه کردم که پوست دور چشمام میسوخت بابایی خیلی دلداریم داد..با اینکه برنامه ریزی برا اومدنت نداشتم،ولی اون هاله + چند روز پیش دلمو به یه معجزه لرزوند چه کنم که هیچ راهی جز صبر جلو پاهام نیست خدایا؟ خوشت میاد اینقده باهام شوخی میکنی؟ چرا هی منو میبری لب چشمه و تشنه بر میگردونی؟ راستی امروز صبح نی نی مریم جون به دنیا اومد..آقا آرسام عکسشو برام میل کرد خاله بهارش خیلی شبیه دکتر و دایی عباسشه خوش به حال مریم جون از امروز میتونه بچشو تو بغلش بگیره و به حس مادرونش ببال...
11 خرداد 1392

باور نکردنیه

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتت خدایا تو صدای منو شنیدیییییییییییییییییییییییییییییی خدای من شرمنده مهر محبتت هستم تا عمر دارم یا حضرت زینب تو صدای دل شکسته ی منو شنیدی یا امام زمان تو داری به وعدت عمل میکنی من برای همیشه کنیز شما هستم خدایا داری ترکهای قلب شکستمو به هم جفت میکنی....میخوای همشو از بین ببریییییییی خدایا امیدمو نا امید نکن ................. الآن 4 دقیقه از جواب نهاییه ب ب چکم میگذره به پهنای صورتم دارم اشک میریزم امروز 28 سیکلم هستم دقیقا مثل دفعه قبلی که باردار شدمو برای بار اولش  ب ب چک گذاشتم یه هاله خیلیییییییی کمرنگ افتاد دارم میمیرم از خوشحال...
7 خرداد 1392

علائم

میخوام از علائمم که تا حالا دارم برات بگم اگه نتیجش + بود میزارم بمونه...اگه نه که پاکش میکنم حدودا یه هفتس احساس و درد {!!} دارم 1 هفتس که به شدت گرمم میشه و احساس گر گرفتگی دارم درد و احساس نبض زیر ناف احساس کشیدگی توی ناف درد بازو و سینه درد و گرفتگی کشاله ی رون و ساق پا بزاقم زیاد شده تکرر ادرار دارم تا حدودی احساس نیاز به خوابم زیاد شده...جوری که بر خلاف عادتم نزدیک ظهر حدودا 1 یا 2 ساعت میخوابم امیدوارم اینا نشونه اومدنت تو دلم باشه البته هنوز زوده که بفهمم و مطمئن شم هرچند این ماه برای اومدنت تو دلم برنامه ریزی نکرده بودم ...
6 خرداد 1392

تولد بابایی

سلام عزیزم امشب ،شب تولد باباییه کاش میتونستم خبر اومدنت رو بهش هدیه بدم... هیچ کاری نکردم براش...البته 3 روز پیش که روز مرد بود براش جبران کردم..ولی امروز هیچی خیلی ناراحتم ...دست خودم نبود...تموم بدنم درد گرفته..ذهنم بدجوری مشغوله..قلبم هم بی تابه امیدوارم باباجونت منو ببخشه برای سلامتیو موفقیتش دعا کن عزیزم ...
6 خرداد 1392

دلتنگی

 سلام عزیزکم مامانی ،امروز خیلی بی حوصله ام دیگه خسته شدم از انتظارررررررررررررررر این روزا اینقده قلبم از نبودت فشرده میشه که دلم میخواد از خونه فرار کنم..... خسته شدم بس که خاطره اینو اونو خوندم...سیسمونی بقیه رو دیدم...همش گریه کردمو گریه خیلی حساس شدمو قلبم اندازه یه نقطه شده مامانی؟برام دعا میکنی؟...میبینی که چقده از دوریت پریشونم؟ بعد از اسفند که اون اتفاق برام افتاد 3 ماهی میگذره، ولی انگار من 30 سال از عمرم گذشته و پیر شدم دست و دلم به هیچ کاری نمیره حتی رفتم برا خودم کلاس هنری هم ثبت نام کردم ولی به زور خودمو میکشونم تا اونجا که برای 1 ساعت هم شده از این حال و هوا بیام بیرون... ولی ...
5 خرداد 1392

دلمه نوبرانه

سلام مامانی امروز یکم بی حالم بازم یکم علائم عجیب و غریب دارم چی بگم که خودمم موندم که این علائمها دلیلش چیه اگه قرار بود نشونه ی تو باشه پس چرا تو سونوی 2 روز پیش هیچی دیده نشده توهمهههههههههههههه...میدونم دارم برا شام دلمه برگ مو درست میکنم خیلی خوشمزه شده....جات حسابی خالیه   ...
31 ارديبهشت 1392

سلامت

سلام عشقم امروز رفتم برا اخرین بار پیش خانم دکتر مهربون تا سلامتم تایید بشه برا اومدن شما تو دلم خداروشکر همه چی اوکی بود خیلی هیجان دارم برا ماه بعد خیلی برام دعا کن ...
29 ارديبهشت 1392